ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
گاهی این تازیانه بر پیکر حکومت دینی
هنر متعهد و هنر غیرمتعهد
سید صابر رضایی
این تازیانه بر پیکر حکومت دینی فرود آمده و گاهی بر پیکر حق و تکلیف و به دیگر سخن سیاست و اقتصاد و فرهنگ هر کدام به نوعی زخم خورده این مفهوم خوش خط و خال شده اند. در همه این موارد مفهوم غربی آزادی در تلاش بوده است که به بهانه رهایی از تمام قیود، انسان ها را به اسارت کشانده در درسایه آن، منافع سرمایه سالاران را مصونیت بخشد.
شعار پر رنگ و لعاب «آزادی غربی» سالهاست که هر بار تازیانهاش را بر بدن نحیف مقوله ای خاص فرود آورده و تلاش میکند که مقولات متعالی را در زیر سایه مفهومی دروغین به وادی مسخ کشاند. گاهی این تازیانه بر پیکر حکومت دینی فرود آمده و گاهی بر پیکر حق و تکلیف و به دیگر سخن سیاست و اقتصاد و فرهنگ هر کدام به نوعی زخم خورده این مفهوم خوش خط و خال شده اند. در همه این موارد مفهوم غربی آزادی در تلاش بوده است که به بهانه رهایی از تمام قیود، انسان ها را به اسارت کشانده در درسایه آن، منافع سرمایه سالاران را مصونیت بخشد. از جمله عرصه هایی که تازیانه «آزادی»، آن را نیز از حقیقت تهی ساخته است، مقوله «هنر» است. شعار آزادی هنر که تحت عنوان بی تعهد بودن آن شهرت یافته، هنر را به پوسته ای تبدیل کرده که توانسته روح انسان ها را به سوی وادی اسارت کشانده و با مصونیت بخشی به نظام سرمایه داری، پایه های دنیاگرایی امپریالیسم را تقویت نماید. از جمله سوالات مهمی که در این زمینه مطرح است این است که شاخص های عینی هنر متعهد و غیر متعهد یا هنر متعالی و متسافل کجاست؟ آیا دین اسلام این شاخصه ها را تبیین کرده است؟ این نوشتار برآن است تا با تبیین مرزهای هنر متعهد و هنر بی بند و بار را با مرور آیات 224 تا 227 سوره شعراء تبیین نمائیم.
این آیات تحت عنوان شعر به عنوان بارزترین مصداق هنر، اشاره ای بس دقیق به ویژگی های اساسی هنر بی بند و بار و هنر متعهد داشته از 3 ویژگی هنر بی بند و بار و 4 ویژگی هنر متعهد پرده برداشته است.
«وَالشُّعَرَاءُ يَتَّبِعُهُمُ الْغَاوُنَ أَلَمْ تَرَ أَنَّهُمْ فىِ كُلّ وَادٍ يَهِيمُون» مهم ترین نشانه هنر بی و بندوبار این است که مورد استفاده گمراهان است و عینی ترین نشانه این گمراهان این است که ادعا می کنند که هنر آنان ازاد و بی قید و بند است و از همین رو بدون محدودیت، عنان تخیلات خود را رها کرده و تا می توانند در مسیر انحراف افکار از مسیر حقیقت (غیّ) می تازند. این افراد در زیر نقاب این ادعای آزادی، عنان تخیل و وهم را رها کرده اند و در سایه آن حقیقت ها را به محاق می فرستند و حاصل اصلی این هنرچیزی جز غفلت از حقیقت و در نتیجه بی هویتی نیست. لا تَكُونُوا كَالَّذِينَ نَسُوا اللَّهَ فَأَنْساهُمْ أَنْفُسَهُمْ...
ویژگی عینی دیگر شعر(هنر) بی بند و بار (متسافل) این است که روحیه عمل را از انسان گرفته و او را به سوی رخوت و بی عملی سوق می دهد و به عنوان افیونی عمل کرده که انگیزه های حرکت را از انسان دور می کند. وَ أَنهَّمْ يَقُولُونَ مَا لَا يَفْعَلُون.
سیوطی در درالمنثور نقل کرده است که هنگامی که آیه 224 و 225 نازل شد، سه نفر از شاعران مسلمان، با چشمانی گریان نزد پیامبرص آمدند و عرض کردند: آیا براساس این ایه که شاعران را سردمداران وادی حیرت و گمراهی معرفی کرده است، ما نیز در مسیر گمراهی بوده و هلاک شده ایم؟ در این هنگام بود که پیامبر ص آنان را دعا کرد و آیات 227 و 227 را تلاوت فرمودند و خطوط اصلی هنر متعهد را به تصویر کشیدند. إِلَّا الَّذِينَ ءَامَنُواْ وَ عَمِلُواْ الصَّالِحَاتِ وَ ذَكَرُواْ اللَّهَ كَثِيرًا وَ انتَصَرُواْ مِن بَعْدِ مَا ظُلِمُواْ. تمرکز بر وادی ایمان به خداوند است که مانع از این می شود که هنرمند، پرنده خیال خود و مخاطبانش را به هر سویی پرواز ندهد، تلاش کند آنان را به سوی حقیقت هستی متوجه سازد. ویژگی دوم این است که با تکیه بر ظرفیت های احساسی بر انگیخته شده در پرتو هنر خویش، انگیزه های قیام لله و عمل صالح در مخاطبان زنده کرده و آنها را به سوی او به حرکت وادارد. نکته سوم در هنر متعهد این است که سراسر آمیخته از ذکر و توجه به خداوند است و در تمام اجزای آن هنر می توان تذکر و ذکر الله را مشاهده کرد. مولفه چهارم این هنر این است که فقط به جنبه اثباتی دین توجه نداشته، و تلاش می کند درون مایه هنر خویش را برای کمک به مظلومان و به زیر کشیدن ظالمان به کار ببندد و بر این اساس جلوه ای از نفی اثبات کلمه لا اله الا الله را تصویر بکشد و هنر انقلابی را متولد سازد.
براین اساس قلب هنر متعد و هنر انقلابی بر پایه قیام لله استوار است و همین عنصر است که محصولات هنر انقلابی را به سربازانی تبدیل می کند که قلبها را فتح کرده و تحولات عظیم اجتماعی را رقم میزند. رهبر معظم انقلاب در جمع مداحان و شاعران آیینی فرمودند: «نیتها را خدائی کنید؛ اصل قضیه این است. اگر نیت ما در این گفتن، در این مدح و ثناگستری، نیت خدائی بود، به قصد روشن کردن دلها، جلا دادن ذهنها، انسان این را بیان کرد و گفت، آن وقت این میشود یکی از جنودالله؛ «و لله جنود السّماوات و الارض». یکی از جنود الهی همین کسی است که با زبان خود، با بیان خود، با طبع خود، با ذوق خود، این حقایق را گسترش میدهد؛ میشود سرباز خدا. اگر نیت دیگری بود، نه».(23/2/1391). مرحوم طبرسی در مجممع البیان روایتی را از پیامبر اکرم(ص) نقل کرده اند که از ایشان در مورد شعراء پرسیدند: ایشان فرمودند: إن المؤمن مجاهد بسيفه و لسانه. بدون شک، تنها روح قیام لله در پرتو چهار ویژگی یادشده است که می تواند هنر را از وادی رخوت نجات داده و هنرمند در عرصه جنگ نرم به فرمانده مجاهدی تبدیل کند که سربازانش از جنس هنر، تصویر، کلمات و... باشد که همگی رنگ و بوی خدا میدهند؛ «و من احسن من الله صبغه».
این آیات تحت عنوان شعر به عنوان بارزترین مصداق هنر، اشاره ای بس دقیق به ویژگی های اساسی هنر بی بند و بار و هنر متعهد داشته از 3 ویژگی هنر بی بند و بار و 4 ویژگی هنر متعهد پرده برداشته است.
«وَالشُّعَرَاءُ يَتَّبِعُهُمُ الْغَاوُنَ أَلَمْ تَرَ أَنَّهُمْ فىِ كُلّ وَادٍ يَهِيمُون» مهم ترین نشانه هنر بی و بندوبار این است که مورد استفاده گمراهان است و عینی ترین نشانه این گمراهان این است که ادعا می کنند که هنر آنان ازاد و بی قید و بند است و از همین رو بدون محدودیت، عنان تخیلات خود را رها کرده و تا می توانند در مسیر انحراف افکار از مسیر حقیقت (غیّ) می تازند. این افراد در زیر نقاب این ادعای آزادی، عنان تخیل و وهم را رها کرده اند و در سایه آن حقیقت ها را به محاق می فرستند و حاصل اصلی این هنرچیزی جز غفلت از حقیقت و در نتیجه بی هویتی نیست. لا تَكُونُوا كَالَّذِينَ نَسُوا اللَّهَ فَأَنْساهُمْ أَنْفُسَهُمْ...
ویژگی عینی دیگر شعر(هنر) بی بند و بار (متسافل) این است که روحیه عمل را از انسان گرفته و او را به سوی رخوت و بی عملی سوق می دهد و به عنوان افیونی عمل کرده که انگیزه های حرکت را از انسان دور می کند. وَ أَنهَّمْ يَقُولُونَ مَا لَا يَفْعَلُون.
سیوطی در درالمنثور نقل کرده است که هنگامی که آیه 224 و 225 نازل شد، سه نفر از شاعران مسلمان، با چشمانی گریان نزد پیامبرص آمدند و عرض کردند: آیا براساس این ایه که شاعران را سردمداران وادی حیرت و گمراهی معرفی کرده است، ما نیز در مسیر گمراهی بوده و هلاک شده ایم؟ در این هنگام بود که پیامبر ص آنان را دعا کرد و آیات 227 و 227 را تلاوت فرمودند و خطوط اصلی هنر متعهد را به تصویر کشیدند. إِلَّا الَّذِينَ ءَامَنُواْ وَ عَمِلُواْ الصَّالِحَاتِ وَ ذَكَرُواْ اللَّهَ كَثِيرًا وَ انتَصَرُواْ مِن بَعْدِ مَا ظُلِمُواْ. تمرکز بر وادی ایمان به خداوند است که مانع از این می شود که هنرمند، پرنده خیال خود و مخاطبانش را به هر سویی پرواز ندهد، تلاش کند آنان را به سوی حقیقت هستی متوجه سازد. ویژگی دوم این است که با تکیه بر ظرفیت های احساسی بر انگیخته شده در پرتو هنر خویش، انگیزه های قیام لله و عمل صالح در مخاطبان زنده کرده و آنها را به سوی او به حرکت وادارد. نکته سوم در هنر متعهد این است که سراسر آمیخته از ذکر و توجه به خداوند است و در تمام اجزای آن هنر می توان تذکر و ذکر الله را مشاهده کرد. مولفه چهارم این هنر این است که فقط به جنبه اثباتی دین توجه نداشته، و تلاش می کند درون مایه هنر خویش را برای کمک به مظلومان و به زیر کشیدن ظالمان به کار ببندد و بر این اساس جلوه ای از نفی اثبات کلمه لا اله الا الله را تصویر بکشد و هنر انقلابی را متولد سازد.
براین اساس قلب هنر متعد و هنر انقلابی بر پایه قیام لله استوار است و همین عنصر است که محصولات هنر انقلابی را به سربازانی تبدیل می کند که قلبها را فتح کرده و تحولات عظیم اجتماعی را رقم میزند. رهبر معظم انقلاب در جمع مداحان و شاعران آیینی فرمودند: «نیتها را خدائی کنید؛ اصل قضیه این است. اگر نیت ما در این گفتن، در این مدح و ثناگستری، نیت خدائی بود، به قصد روشن کردن دلها، جلا دادن ذهنها، انسان این را بیان کرد و گفت، آن وقت این میشود یکی از جنودالله؛ «و لله جنود السّماوات و الارض». یکی از جنود الهی همین کسی است که با زبان خود، با بیان خود، با طبع خود، با ذوق خود، این حقایق را گسترش میدهد؛ میشود سرباز خدا. اگر نیت دیگری بود، نه».(23/2/1391). مرحوم طبرسی در مجممع البیان روایتی را از پیامبر اکرم(ص) نقل کرده اند که از ایشان در مورد شعراء پرسیدند: ایشان فرمودند: إن المؤمن مجاهد بسيفه و لسانه. بدون شک، تنها روح قیام لله در پرتو چهار ویژگی یادشده است که می تواند هنر را از وادی رخوت نجات داده و هنرمند در عرصه جنگ نرم به فرمانده مجاهدی تبدیل کند که سربازانش از جنس هنر، تصویر، کلمات و... باشد که همگی رنگ و بوی خدا میدهند؛ «و من احسن من الله صبغه».
ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
سخن امروز:
دغدغه برخی سلبریتیها
بابک شکوزاده، نویسنده حوزوی:
پس از درگذشت مهسا امینی سر و کله علی کریمی دوباره در فضای مجازی پیدا شد و رسما به عنوان یکی از لیدرهای آشوب و اغتشاش نقش آفرینی کرد
چندی پیش بود که علی کریمی با یک پست در اینستاگرام جنجالی در فضای مجازی به راه انداخت که کنایهای به نذری دادن در ایام محرم بود. خیلیها جواب او را دادند و به نوعی جوی بر علیه او شکل گرفت تا اینکه یکی از سخنرانهای مذهبی به شدت به او توپید و او را "بیشرف" و "الدنگ" خطاب کرد.همین مسئله تقریبا ورق را به نفع علی کریمی برگرداند و برخی از هم مسلکها و هم پیالگیهای او به دفاع از او پرداختند. این قضیه گذشت تا اینکه بالاخره کریمی در پستی دیگر به نوعی از گفته اولش برگشت و ازاین بابت معذرت خواهی کرد .
اما پس از درگذشت مهسا امینی سر و کله علی کریمی دوباره در فضای مجازی پیدا شد و رسما به عنوان یکی از لیدرهای آشوب و اغتشاش نقش آفرینی کرد. او عملا در آتش آشوب دمید و برخی از اغتشاشات با تحریک او صورت گرفت . علی کریمی با این کار در واقع باطن خود را رو کرد و نشان داد که خطابات آن سخنران بیجا هم نبوده است. مانند دفعه قبل باز هم عدهای به حمایت از او پرداختند که آنها نیز با دفاع خود در جرم کریمی شریک هستند و باید در پیشگاه خداوند متعال پاسخگوی ظلمهایی که شد و خونهایی که ریخته شد باشند.
این جماعت وقتی تا این حد نقش اپوزوسیون را بازی میکنند، غالبا مشکلشان گرفتن اقامت کانادا و آمریکا و ... هست و تا هنگامی که اقامت بگیرند مشغول لجن پراکنی هستند. زمانی هم که اقامتشان قطعی شد معمولا ساکت میشوند و دیگر در فضای مجازی پیدایشان نمیشود و یا حداقل مثل گذشته حضور ندارند. یکی از نمونههای بارز، مهناز افشار بود که شاهد بودیم در سالهای پیش یک پای تشویش اذهان عمومی و دروغ پراکنی در فضای مجازی بود ولی الان تقریبا خبری از او نیست. ظاهرا مشکل اقامتش درآلمان مرتفع شده و به قول معروف خرش از پل گذشته است! هر چند که که صفحهاش را به یک موسسه بهایی اجاره داده واز این جهت در جرایم آنها شریک است ولی خودش مثل سابق در فضای مجازی حضور ندارد.
به هر حال تجربه نشان داده که خیلی از این سلبریتیها که با پول بیتالمال و به واسطه توجهات همین مردم به شهرت و اموال زیاد رسیدهاند، ظرفیت این شهرت را نداشتهاند و اینگونه ساز مخالف میزنند. این جماعت با نمکنشناسی و با به یدک کشیدن نام مردم رسما مواضعی میگیرند که بر علیه مردم تمام میشود. اینها در واقع سنگ خودشان را به سینه میزنند و برای رفاه و منافع آن چنانی به دنبال کوچ کردن از ایران و رفتن به آغوش دشمنان این سرزمین هستند. این مواضع ضد حکومتی هم که میگیرند بیشتر به خاطر این است که رضایت دولتهای معاندی همچون کانادا و آمریکا را جلب کنند تا اقامت آن کشورها را بگیرند.
پایان
اما پس از درگذشت مهسا امینی سر و کله علی کریمی دوباره در فضای مجازی پیدا شد و رسما به عنوان یکی از لیدرهای آشوب و اغتشاش نقش آفرینی کرد. او عملا در آتش آشوب دمید و برخی از اغتشاشات با تحریک او صورت گرفت . علی کریمی با این کار در واقع باطن خود را رو کرد و نشان داد که خطابات آن سخنران بیجا هم نبوده است. مانند دفعه قبل باز هم عدهای به حمایت از او پرداختند که آنها نیز با دفاع خود در جرم کریمی شریک هستند و باید در پیشگاه خداوند متعال پاسخگوی ظلمهایی که شد و خونهایی که ریخته شد باشند.
این جماعت وقتی تا این حد نقش اپوزوسیون را بازی میکنند، غالبا مشکلشان گرفتن اقامت کانادا و آمریکا و ... هست و تا هنگامی که اقامت بگیرند مشغول لجن پراکنی هستند. زمانی هم که اقامتشان قطعی شد معمولا ساکت میشوند و دیگر در فضای مجازی پیدایشان نمیشود و یا حداقل مثل گذشته حضور ندارند. یکی از نمونههای بارز، مهناز افشار بود که شاهد بودیم در سالهای پیش یک پای تشویش اذهان عمومی و دروغ پراکنی در فضای مجازی بود ولی الان تقریبا خبری از او نیست. ظاهرا مشکل اقامتش درآلمان مرتفع شده و به قول معروف خرش از پل گذشته است! هر چند که که صفحهاش را به یک موسسه بهایی اجاره داده واز این جهت در جرایم آنها شریک است ولی خودش مثل سابق در فضای مجازی حضور ندارد.
به هر حال تجربه نشان داده که خیلی از این سلبریتیها که با پول بیتالمال و به واسطه توجهات همین مردم به شهرت و اموال زیاد رسیدهاند، ظرفیت این شهرت را نداشتهاند و اینگونه ساز مخالف میزنند. این جماعت با نمکنشناسی و با به یدک کشیدن نام مردم رسما مواضعی میگیرند که بر علیه مردم تمام میشود. اینها در واقع سنگ خودشان را به سینه میزنند و برای رفاه و منافع آن چنانی به دنبال کوچ کردن از ایران و رفتن به آغوش دشمنان این سرزمین هستند. این مواضع ضد حکومتی هم که میگیرند بیشتر به خاطر این است که رضایت دولتهای معاندی همچون کانادا و آمریکا را جلب کنند تا اقامت آن کشورها را بگیرند.
پایان
ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.