سراج روزنامه سراسری صبح ایران
شارلاتانیزم سلبریتیها چگونه شکل میگیرد؟

محمدجوادمحمودی
گاهی اوقات در بازی دوز، حریف، مهره را طوری حرکت میدهد که شما هر پاسخی دهید، بازنده هستید؛ اینجاست که نه راه پس دارید و نه راه پیش!
این سناریو، همان کاری است که جماعت سلبریتی و بلاگر چند سالی میشود برای مقابله با مردم و نظام در پیش گرفتهاند.
بگذارید یک مثال بزنم، با چند کلیپ تقطیع شده جریانی علیه نیروی انتظامی راه میاندازند با این ادعا که ببینید چه برخورد بدی با مردم دارند و سپس همه را به مخالفت فرا میخوانند با این هدف که چهرهی نیروهای خدوم نظامی را در نزد ملت مخدوش و تخریب کنند.
خب تا اینجا حرکت اول انجام شده. مردم در پاسخ دو کار میتوانند انجام دهند، یکی آنکه با این موج کاذب همراه شوند و نیروهای انتظامی را به انفعال ببرند و دیگر پاسخ آن است که با این تحریف و تقطیع مقابله کنند.
اگر گزینهی اول صورت گیرد، گام بعدی اتفاقات سلسلهواری است که به دلیل پایین آمدن ضریب قدرت نیروهای انتظامی اتفاق خواهد افتاد و آن چیزی نیست جز آسیب دیدن مردم عادی جامعه!
چون اگر ضریب قدرت و کنشگری نیروهای امنیتی پایین بیاید، اولین کسی که متضرر خواهد شد، خود مردم هستند. اولین پیامد هم افزایش سرقت و کلاهبرداری و ... خواهد بود و در نهایت میرسد به گلوی بریدهی شهید رنجبر!
تا اینجا گروه سلبریتی، یک قدم موفقیت آمیز جلو آمدهاند! در گام بعدی برنامه این است که اتفاقات پیش آمده را علم عثمان کنند و فریاد بزنند آن امنیتی که دم میزدید کجا رفت؟ این مملکت درست شدنی نیست؟
چرا کسی رسیدگی نمیکند؟ و ...
این نتیجه، همان قضیهای است که در ابتدای یادداشت عرض کردم!
یعنی اگر این گروه مجال کنشگری پیدا کردند و کار به این مرحله رسید، هر پاسخی هم بدهی، بازی را باختهای!
با این بیان، امنیت را به چالش کشیدهاند و هم اکنون در قامت مطالبهگر هستند؛ اما کسانی که سیبل این جریان کثیف شدهاند تنها مردماند و بس! کسانی که سودشان را به جیب زدهاند نیز، تعدادی سلبریتی و بلاگر هستند که به ریش همه میخندند و کشتهی این ماجرا، شهید رنجبر...
این چرخهی باطل که سالیانی است در بخشی از فرایند تهاجم فرهنگی به کشور ما صورت میگیرد؛ در بسیاری از جریانات دیگر نیز صادق است. نمونهی بارز و نقدش همین سگ بازی و سگ گردانی است. فرهنگ سگ گردانی و حمایت غیرعاقلانه از حقوق سگها راه میاندازند که البته این هم در نوع خودش خندهدار است. اخته کردن حیوان بیچاره و محبوس کردنش در خانه و هزاربلای خانمان سوز به سرش در آوردن را به اسم حمایت انجام میدهند و به کسانی که سعی در حفظ چرخهی سالم طبیعی دارند، تهمت ضد حقوق حیوان میزنند! بگذریم...
بعد با جوسازی رسانهای، علیه نیروهای شهرداری اقدام به شانتاژ میکنند. خب تا اینجا مهرهی اول را حرکت دادهاند!
حرکت بعدی با مردم است، اگر کسی غافلانه از این جریان حمایت کند، همان اتفاق که در داستان قبلی گذشت، در اینجا نیز صورت خواهد گرفت و آن هم انفعال نیروهای شهرداری در جمع آوری و کنترل جمعیت سگها است!
به هم خوردن چرخهی زیست محیطی، گسترش بیماریهای ناشی از هاری و آسیب دیدن دامداریها، بخشی از تبعات این حمایتهای غیر عاقلانهی این گروه میباشد و در این داستان نیز، مردم اولین کسانی هستند که آسیب خواهند دید.
شاهدش هم چندین مورد گزارش حملات سگهای ولگرد به کودکان در فضای عمومی است که منجر به اختلالات مختلفی در خردسالان شده است. این ابتدای کار است و اگر کسی جلوی این حماقت رسانهای عدهای مرّفه بیدرد را نگیرد، نتیجهاش میشود اینکه در هفتهی اخیر شاهد از بین رفتن دو کودک در شهر قم با فاصلهی چند روز بودیم. گفتن این کلمات شاید آسان باشد، اما داغی که بر دل این دو مادر نشسته، سرد نخواهد شد!
حال باید دید کسانی که مانع از جمع آوری سگهای ولگرد میشدند کجا هستند؟!
آنها کارشان را کردند و رفتند و الان شهرداری مانده است و خانوادهای که داغدار شده...
و بازهم بازندهی این بازی خود ما بودیم...
بنابراین قاعده مشخص است، با یک حرکت فضا را طوری ترسیم میکنند که قانون را ناکارآمد کنند و ضریب امنیتی را پایین بیاورند و در قدم بعدی ضربه را وارد میکنند که اصلیترین هدف آن خود مردم هستند و در نهایت نیز خودشان مطالبهگر میشوند تا ردپایی از خود به جای نگذارند. به قول معروف هم شریک دزد هستند و هم رفیق قافله...
خلاصه اینکه اگر قرار باشد مأموران دولتی و انتظامی در ارگانهای مختلف به صرف یک تشنج و جوسازی عدهای معلوم الحال به موضع انفعال بروند، هم در حق خود جفا کردهاند و هم در حق مردم.