
ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
مفاهیمی چون زمینخواری و استعمار دیگر صرفاً یادآور دوران استثمار کلاسیک نیستند. این پدیدهها در قالبهای پیچیدهتر و با ابزارهای نوین، همچنان به حیات خود ادامه میدهند. ایالات متحده آمریکا، به عنوان نماد یک قدرت جهانی، در این سناریوی جدید، نقش محوری ایفا میکند. بررسی رویکرد این کشور از منظر “سیارهخواری” و “کشورخواری” نیازمند نگاهی دقیق و استدلالی است. زمینخواری: تداوم یک میراث شوم زمینخواری، به عنوان غارت سیستماتیک منابع و اراضی، در کشورهای در حال توسعه همچنان قربانی میگیرد. نهادهای بینالمللی و گزارشهای حقوق بشری، همواره از نقش شرکتهای فراملیتی (که اغلب تحت حمایت دولتهای غربی، به ویژه آمریکا، فعالیت میکنند) در تصاحب غیرقانونی زمینهای کشاورزی و منابع طبیعی بومیان سخن گفتهاند. این روند، نه تنها به فقر و بیخانمانی جوامع محلی دامن میزند، بلکه اکوسیستمهای ارزشمند را نیز نابود میکند. سیارهخواری: تقابل منافع ملی با بقای جمعی مفهوم “سیارهخواری” فراتر از زمینخواری، به بهرهبرداری بیرویه از منابع کره زمین و نادیده گرفتن عواقب زیستمحیطی آن اشاره دارد. ایالات متحده، با خروج از توافقنامههای بینالمللی مانند پیمان پاریس، عملاً منافع کوتاهمدت اقتصادی خود را بر تعهدات جهانی برای مقابله با تغییرات اقلیمی ترجیح داده است. این رویکرد، نه تنها سلامت اکوسیستمها را به خطر میاندازد، بلکه امنیت غذایی و سلامت عمومی جوامع آسیبپذیر را نیز تهدید میکند. کشورخواری: استعمار نوین از نوع آمریکایی “کشورخواری” در ادبیات سیاسی، به مداخله آشکار و پنهان یک کشور در امور داخلی کشورهای دیگر، با هدف تأمین منافع خود اطلاق میشود. ایالات متحده، با استفاده از ابزارهای مختلف از جمله تحریمهای اقتصادی، حمایت از کودتاهای نظامی و ایجاد ائتلافهای سیاسی، به طور مستقیم و غیرمستقیم در امور کشورهای مستقل دخالت میکند. این مداخلات، نه تنها استقلال سیاسی و اقتصادی این کشورها را تضعیف میکند، بلکه به بیثباتی منطقهای و بروز درگیریهای نیابتی نیز دامن میزند. مسئولیت یک قدرت جهانی ایالات متحده، به عنوان یک قدرت جهانی، مسئولیت ویژهای در قبال حفظ صلح و ثبات جهانی، حفاظت از محیط زیست و رعایت حقوق بشر دارد. با این حال، عملکرد این کشور در زمینههای زمینخواری، سیارهخواری و کشورخواری، نشان میدهد که منافع ملی و اهداف ژئوپلیتیک، اغلب بر این ارزشها اولویت دارند. برای عبور از این بحرانها، نیازمند تغییر رویکرد اساسی در سیاست خارجی آمریکا و ایجاد سازوکارهای بینالمللی قویتر برای نظارت بر عملکرد قدرتهای جهانی هستیم. در غیر این صورت، جهان به سمت یک فاجعه زیستمحیطی و انسانی پیش خواهد رفت.