ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
یادداشت:
شکوفایی استعداد مدیریتی جوانان نیازمند حمایت و اعتماد
میثم درستی-فعال سیاسی
ابتداییترین کار در حرکت به سمت موفقیت اقتصاد ایران ، به ویژه تحقق اقتصاد مقاومتی و نیز سامان بخشی اوضاع اجتماعی و سیاسی و فرهنگی، اعتماد به بزرگترین ظرفیت این کشور، یعنی نیروی انسانی مخصوصاً جوان ایرانی است.
سرمایه های انسانی یک کشور هم اندیشمندان و مدیران و کارشناسان باتجربه و دنیا دیده و هم جوانان نخبه و سرشار از علم و انرژی آن کشور هستند.
اگر تفاوت نسلها به درستی هدایت شود، یک فرصت است اما اگر تغییر نسل را دنبال نکنیم و برای آن برنامهریزی جدی نداشته باشیم، طبعا مشکلآفرین خواهد بود. از طرفی نسل جوان دارای پتانسیلهای فوقالعادهای است و برای اینکه بتوانیم این تغییر را رهبری کنیم باید بدانیم این سرمایه بیبدیل ملت نیازمند رشد دادن است.
به تعبیر شهید مطهری، رشد سرمایه نیازمند طی چهار مرحله شناخت سرمایه، نگهداری، بهرهبرداری و توسعه آن است.
ما نیازمند آن هستیم که بزرگان و مدیران باتجربه و مسن ، رهبری نسل جوان را به دست بگیرند.
البته این رهبری مراتبی دارد، رهبری که به معنای نفوذ آمده است و این رهبری باید در عمل اتفاق بیفتد. برای همین اگر در گذشته مدعی دنبال کردن الگوی عدالتخواهی و عدالتطلبی هستیم، باید در عمل آن را نشان دهیم. در حقیقت باید الگوی عدالت را برای نسل جوان ترسیم کنیم که این ترسیم به عهده رهبری است.
اگر هر فردی در سطح خود، خانواده و در محیطهای متنوعی که حضور پیدا میکند، اگر این الگوسازی را که در طول زمان اتفاق میافتد، ایفا کرده باشد و در رفتارش نشان دهد که منادی عدالت است، طبعا بر فرزندان، جوانان و نوجوانانی که در اطرافش هستند، تاثیر مثبتی خواهد گذاشت اما مشکل اینجاست که فاصله گفتار و اعمال بسیار زیاد است.
امروزه تجمل گرایی یکی از آفات مسولین ما شده است .بی تردید در جامعه دهه شصت، زندگی ساده بود و اتفاقا جوانان به عنوان الگوساز جامعه انقلابی در این سبک زندگی پیشقدم بودند، اما در جامعه امروز بروز و ظهور چنین سبک زندگی نمود چندانی ندارد، در عوض تجملگرایی در سبک زندگیها پدیده همهگیری شده است که همه سعی دارند به نوعی به این سبک زندگی دست پیدا کنند. در این میان باید پرسید این تجملگرایی از سوی چه کسانی دامن زده میشود؟ جوانان یا مسن تر ها؟!
البته اگر قرار است که نسل جوان را رهبری کنیم باید توجه کرد که این رهبری دو سو دارد، یک سوی آن رهبری و سوی دیگر آن پیروی است. اگر قرار است فردی از ما به عنوان پیشکسوت این نسل پیروی کند، باید سادهزیستی مارا ببیند. اگر قرار است کالای ایرانی مصرف کنیم، باید این مصرف در رفتارمان نشان داده شود. چنانکه تاکید شده است که مردم با نگاه به الگوی رفتاری مدیران زندگی میکنند.
بنابراین الگوسازی برای نسل جوان باید از یک نقطه آغاز شود.
حال اگر این شروع از مدیران کشور نباشد، انتظار نابجایی است که از مردم توقع داشته باشیم که آنها سادهزیست باشند و ما تجملگرا باشیم. از طرفی اگر در سخنرانی های رهبری تعمق کنیم، در مییابیم که اکثر این سخنرانی ها بار فرهنگی بیشتری دارد، بنابراین باید رهبران در سطوح مختلف جامعه به نقش فرهنگی خود توجه داشته باشند.
برای امید دادن به نسل جوان و استفاده از آنها به عنوان نیروی تازه باید مدیران دیروز جای خود را به آنها بدهند و به آنها اعتماد کنند و اختیار دهند و خودشان کنار بروند. به طوری که امام خمینی(ره) بارها اشاره کردند که رهبر ما آن طفل سیزده ساله است، معنای این سخن انتقال نقش رهبری به آحاد مردم است .
در پایان لازم است مجدد تاکید کنم که همانطور که زمان جنگ به جوانان و برنامههایشان اعتماد کردیم، امروز نیز باید به این قشر و اهدافشان اعتماد کنیم و همه کمر همت بندیم تا جوانان را در عرصه های مختلف زیر چتر حمایتی بگیریم ؛ فراموش نکنیم که رهبر معظم و فرزانه انقلاب فرمودند: اگر ما به جوان اعتماد کنیم، از غیر جوان، هم بهتر و مسئولانهتر کار را انجام میدهد؛ هم سریعتر پیش میبرد، هم کار را تازهتر به ما تحویل خواهد داد.
سرمایه های انسانی یک کشور هم اندیشمندان و مدیران و کارشناسان باتجربه و دنیا دیده و هم جوانان نخبه و سرشار از علم و انرژی آن کشور هستند.
اگر تفاوت نسلها به درستی هدایت شود، یک فرصت است اما اگر تغییر نسل را دنبال نکنیم و برای آن برنامهریزی جدی نداشته باشیم، طبعا مشکلآفرین خواهد بود. از طرفی نسل جوان دارای پتانسیلهای فوقالعادهای است و برای اینکه بتوانیم این تغییر را رهبری کنیم باید بدانیم این سرمایه بیبدیل ملت نیازمند رشد دادن است.
به تعبیر شهید مطهری، رشد سرمایه نیازمند طی چهار مرحله شناخت سرمایه، نگهداری، بهرهبرداری و توسعه آن است.
ما نیازمند آن هستیم که بزرگان و مدیران باتجربه و مسن ، رهبری نسل جوان را به دست بگیرند.
البته این رهبری مراتبی دارد، رهبری که به معنای نفوذ آمده است و این رهبری باید در عمل اتفاق بیفتد. برای همین اگر در گذشته مدعی دنبال کردن الگوی عدالتخواهی و عدالتطلبی هستیم، باید در عمل آن را نشان دهیم. در حقیقت باید الگوی عدالت را برای نسل جوان ترسیم کنیم که این ترسیم به عهده رهبری است.
اگر هر فردی در سطح خود، خانواده و در محیطهای متنوعی که حضور پیدا میکند، اگر این الگوسازی را که در طول زمان اتفاق میافتد، ایفا کرده باشد و در رفتارش نشان دهد که منادی عدالت است، طبعا بر فرزندان، جوانان و نوجوانانی که در اطرافش هستند، تاثیر مثبتی خواهد گذاشت اما مشکل اینجاست که فاصله گفتار و اعمال بسیار زیاد است.
امروزه تجمل گرایی یکی از آفات مسولین ما شده است .بی تردید در جامعه دهه شصت، زندگی ساده بود و اتفاقا جوانان به عنوان الگوساز جامعه انقلابی در این سبک زندگی پیشقدم بودند، اما در جامعه امروز بروز و ظهور چنین سبک زندگی نمود چندانی ندارد، در عوض تجملگرایی در سبک زندگیها پدیده همهگیری شده است که همه سعی دارند به نوعی به این سبک زندگی دست پیدا کنند. در این میان باید پرسید این تجملگرایی از سوی چه کسانی دامن زده میشود؟ جوانان یا مسن تر ها؟!
البته اگر قرار است که نسل جوان را رهبری کنیم باید توجه کرد که این رهبری دو سو دارد، یک سوی آن رهبری و سوی دیگر آن پیروی است. اگر قرار است فردی از ما به عنوان پیشکسوت این نسل پیروی کند، باید سادهزیستی مارا ببیند. اگر قرار است کالای ایرانی مصرف کنیم، باید این مصرف در رفتارمان نشان داده شود. چنانکه تاکید شده است که مردم با نگاه به الگوی رفتاری مدیران زندگی میکنند.
بنابراین الگوسازی برای نسل جوان باید از یک نقطه آغاز شود.
حال اگر این شروع از مدیران کشور نباشد، انتظار نابجایی است که از مردم توقع داشته باشیم که آنها سادهزیست باشند و ما تجملگرا باشیم. از طرفی اگر در سخنرانی های رهبری تعمق کنیم، در مییابیم که اکثر این سخنرانی ها بار فرهنگی بیشتری دارد، بنابراین باید رهبران در سطوح مختلف جامعه به نقش فرهنگی خود توجه داشته باشند.
برای امید دادن به نسل جوان و استفاده از آنها به عنوان نیروی تازه باید مدیران دیروز جای خود را به آنها بدهند و به آنها اعتماد کنند و اختیار دهند و خودشان کنار بروند. به طوری که امام خمینی(ره) بارها اشاره کردند که رهبر ما آن طفل سیزده ساله است، معنای این سخن انتقال نقش رهبری به آحاد مردم است .
در پایان لازم است مجدد تاکید کنم که همانطور که زمان جنگ به جوانان و برنامههایشان اعتماد کردیم، امروز نیز باید به این قشر و اهدافشان اعتماد کنیم و همه کمر همت بندیم تا جوانان را در عرصه های مختلف زیر چتر حمایتی بگیریم ؛ فراموش نکنیم که رهبر معظم و فرزانه انقلاب فرمودند: اگر ما به جوان اعتماد کنیم، از غیر جوان، هم بهتر و مسئولانهتر کار را انجام میدهد؛ هم سریعتر پیش میبرد، هم کار را تازهتر به ما تحویل خواهد داد.
ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.