طنز؛
4 درس زندگی با پاورقی اضافه
سمیه رستمی/مریدهها گرد پیره جمع گشته بودند و چنان با یکدیگر به گفتگو اَندر بودند که صد رحمت و درود بیپایان به بازار مِسگران. پیره از منتهیالیه حلقش فریاد برآورد خموش و جمله مریدههایش سایلِنتی اختیار کردند و میوت شدن.
در کتاب(1) احوالات مُریدههای (2) لاکچریه فی غیرانتفاعیه؛ باب الاصول الزندگی المشترک آمده است:
مریدهها گرد پیره جمع گشته بودند و چنان با یکدیگر به گفتگو اَندر بودند که صد رحمت و درود بیپایان به بازار مِسگران. پیره از منتهیالیه حلقش فریاد برآورد خموش و جمله مریدههایش سایلِنتی اختیار کردند و میوت شدن.
پیره گفت: در کتاب نیکو شویداری نبشته «میرزا ابوالغُرغُر اِبن نِقنِق» آمده است که چهار رفتارِ زنان؛ مردان را چو ذرت بوداده درون دیگ بترکاند.
اول ایشان؛ آنکه مبادا مردان را در مشت همیداری به سبک چارچنگولی طور که راه نفس بر وی بسته، گویی بیخ حلق و نای آنان فروبنشسته که آنان را طاقت این محنت اندک است و تسمه تایم همی پاره نومایند. پس بهتر آنکه بخشی از وقت آزاد ایشان بر وی ببخشی که خوشخوشانشان باشد و مجردی به دَدَر اندر.
مریدهای طاقت از کف بداد چون قاشق نَشُسته بیاجازت پیره، کلام آغاز نمود: حال که چارچنگولی خِفتشان نمودهایم بیم آن است به راه ناصواب درآیند اگر ولشان دهیم چه کنند؟ و پیره را اعصاب مصاب درست درمانی در چنته نبود، فریاد همی برآورد: دیر اومدی نخواه زود برو! اصلاً برا همین اخلاقته! و مریده چنان گُرخید که کارکرد سیستم صوتی خویش از یاد ببرد گویی از ابتدا بر وی نصب نبوده.
پیره نفسی عمیق برکشید و ادامه داد: پس بدان که خالق باریتعالی را حکمت خلقت َآن بود که زنان را دوز احساسات افزونتر است و آنچه مایه شیون و فغان است برای ایشان، مردان را پَشیزی ارزش نباشد ازجمله شکستن ناخن، سِت نشدن رنگ لباس، بلاک گشتن در اینستاگرام (9) وقسعلیهذا. جمله مریدهها گفتند: وا ویلَتا از ناخن شکسته! بغض نموده مُفمُف همیسردادند. پیره گفت: پس به نزد مردان مفمف کمتر نومایید و که آنان را زین رنج بیحساب درکی نیست و به بیخیالی متهم گشته بر روی تکتک رشتههای عصبی آنان اِسکی همیکرده و دعوا و آخرسر دادگاه و طلاق و مهریه را چه کسی ستانده و چه کسی داده و جونم حلال مهرم آزاد.
پس مریدهها با پشت آستین سرشک و آب بینی از چهره ستردند و سر تکان همیدادند که «باشد!» و پیره چون خیال آسوده همیداشت که این نکته بر ایشان جا افتاد، گفت: سوم آنکه پیوسته در خاطر همی داشته باشید شما عضو گروه تعقیب و مراقبت نیستید که بیست چهاری با تماس و پیامک وی را مورد رصد نقطهبهنقطه قرار دهید. لا کردارها (5) بگذارید نیم سیر ابهت مردانه باقی بماند! یکی از مریدهها گفت: از من این مَخواه که نتوانم! پیره گفت: فِیالفور به آموزش درآ و این واحد حذف نُما و ما را معطل لوسبازی خویش مکن که زندگی شوخی نیست. مریده برجای همینشست و زبان از گفتار بیهوده فروبست.
پیره گفت: نفسی عمیق برکشید که مورد چهارم را حلم و صبر باید. پس چون جملگی چندان نفس عمیق از انتهای نای و نایژه خویش کشیدند که فضا از دیاکسید کربن اشباع گشت و یک مولکول ریز هوا آنجا نماند، پیر گفت: دست از غر زدن و گلایه بردارید که مردان را تاب آن نباشد. حتی اگر در فینال قویترین مردان جهان؛ برترین آنان شده و عضلات پیچدرپیچ داشته و در شیشه رب و خیار شور به اشارتی باز کنند! که گلایه آنان را حس نقصان و عدمکفایت القا میکند. پس بر آنان رحم آرید و زبان گلایه در کام کشید.
چون مریدان این سخن بشنیدند، جملگی از جای جهیده سوی آموزش دویدند، این واحد حذف نمایند که زن جماعت را غر زدن همچون آب حیات است و نبودش نیستی و ممات؛ و پیره کرسی تدریس رها کرد و به کاشت ناخن(6) همی پرداخت که آن را سود بسیار است و روح و روان آسوده!
پاورقی اضافه
1- کتاب: امروزه معنای خاصی ندارد. فقط خواستیم بیایید این پایین را سیاحت کنید. حالا بروید بالا بقیه متن را بخوانید.
2- مریده: مؤنث مرید. زنی که پیرو پیره است و کلی پول خانقاه غیر انتفاعی داده تا با مدرکش پز خشکه بدهد.
3- پیره: مؤنث پیر، زنی که مریدان وی زنانند وگرنه زنانند که دچار پیری نمیشوند.
4- اینستاگرام: جایی که در عین فرهیختگی زاروزندگی خویش در چش و چال دیگران فرو مینمایند.
5- لا کردار: معنای آن را نمیدانیم ولی از بیان اینکه نمیدانیم واهمه نداریم!
6- کاشت ناخن: عملی جهت زیبایی ظاهر درحالیکه از زیبایی باطن ناامید گشتهاند. حقوقش از معلمی خانقاه خیلی بیشتر است.