printlogo


یادداشت امروز
دیپلماسی شهری پازل تمدن نوین اسلامی

دیپلماسی شهری که معادل فارسی “Urban Diplomacy” است؛ در رشته‌های روابط بین‌الملل، جامعه‌شناسی‌سیاسی، دیپلماسی و جغرافیای شهری اصطلاح رایجی است. دیپلماسی شهری؛ هنر کاربردی روابط بین‌الملل برای مذاکرات، تعامل، توسعه و بهسازی روابط بین ملت‌ها ورای مشکلات و معضلاتِ روابط دولت‌هاست و بخش مهمی‌از “دیپلماسی عمومی” (Public Diplomacy) کشورهای پیشرفته به شمار می‌رود. این تعریف بر سه وجه تمایز دیپلماسی شهری از دیپلماسی دولتی تأکید دارد. دیپلماسی شهری؛ اول یک هنر است دوم، کاربردی است و سوم این که امروزه دیپلماسی شهری معبری برای تعامل ملت‌ها هستند.
خواهر خواندگی فقط در انسان‌ها نیست، گاهی این بین شهرها نیز رخ می‌دهد.
شهرهایی که از نظر نوع تمدن و فرهنگ و دیرینگی، با هم شباهت‌های فراوانی دارند.
این شباهت‌ها می‌تواند بهترین دلیلی باشد برای این خواهرخواندگی و یا هر اسم مستعار دیگری.
خواهرخواندگی در واقع قراردادی است بین سران مملکتی یا مسئولان اجرایی دو شهر که برای ایجاد همبستگی و اتحاد فرهنگی بیشتر بسته می‌شود. به‌طور معمول این قرارداد بین شهرهایی منعقد می‌شود که دارای منافع، خصوصیات و وجوه مشترک مانند سابقه تاریخی، شهرهای دانشگاهی، شهرهای گردشگری و مانند آن هستند و در قالب این تفاهم‌نامه در صدد تعمیق روابط میان خود هستند.
بی‌تردید این نوع از دیپلماسی، کاری فراتر از سیاست می‌تواند انجام‌ دهد. دیپلماسی شهری می‌تواند دور از نزاع سیاسی و کشمکش‌های مختلف، فرهنگ و هویت آن منطقه را به شکل مطلوب ارائه دهد، از سوی دیگر بیان اشتراکات تمایزها را هم نمایان می‌کند، تمایزهایی که نشان از هویت دیرینه و برتری تمدن ایرانی اسلامی است.
خواهرخواندگی یک کاتالیزور قوی اقتصادی است که در تغییر سطح فرهنگی، ورزشی، همچنین در زمینه تحکیم مناسبات اقتصادی بین کشورهای مربوطه نقش بسزایی دارد و بستر بسیاری از تعاملات بین‌المللی را فراهم می‌کند.
گاهی در بیان این قسم دیپلماسی، هویت ارزشمندی که در طول تاریخ مکتوم مانده، سر از مُهر بیرون می‌آورد و هماورد می‌طلبد.
دیپلماسی شهری ابزار سیاست­گذاری شهری است که به منظور کنترل کشمکش‌ها برای تقویت همکاری‌های جهانی میان شهری و رسیدن به منافع عالی شهری و شهروندی مشترک استفاده می‌شود. برقراری صلح و بازسازی پس از منازعات در یک منطقه درگیر منازعه، انجام می‌‌شود.(دیپلماسی شهری، دهشیری،1397: 93)
دیپلماسی فرهنگی در نگاه شهری آن می‌تواند به نوعی هر کشوری را به سمت اهداف فرهنگی خاص خود سوق دهد. زیرا بسیاری از گفتمان‌ها که در قالب سیاسی می‌تواند تنش‌زا باشد؛ اما در قالب و محتوای فرهنگی می‌تواند پیش‌ران باشد. به گونه‌ای که این گفتمان، بسیاری از دشمنی‌های سیاسی را تحت‌الشعاع قرار می‌دهد. باتوجه به گستره تمدنی سرزمین‌ها و اشتراکات فرهنگی که در حین داد و ستد معاملات و یا حتی جنگ‌ها رخ می‌داده، اقوام و ملل گوناگون از هم به یک شناخت متقابل رسیده بودند و در تعاملات خود از آن شناخت بهره می‌بردند. بی شک این مسأله اجتماعی برای عصر حاضر نیست و از پیشینه تاریخی برخوردار است.
یک مثال تمدنی و باستانی که مهم به نظر می‌رسد، اکتشاف قانون حمورابی تمدن بابل، در منطقه باستانی شوش و اکتشاف استوانه منشور حقوق بشر کوروش در منطقه بابل عراق بوده‌ است. حال این وقایع چگونه رخ داده مد نظر ما نیست. اما این نوع وقایع تاریخی نشان دهنده تبادل فرهنگی در مناطق مختلف است. بهترین کتاب در این حیطه را می‌توان کتاب شهید مطهری دانست که با زبان ساده در صدد  بیان خدمات تمدنی و فرهنگی متقابل اسلام و ایران است.
تعامل شهرهای هم‌سو می‌تواند آثار فراوانی داشته باشد که رشد گردشگری فرهنگی بخشی از آن آثار است. نقطه اتکا و مهم این بخش، بیان ناگفته‌های فراوانی است از تمدن شهرهای ایران اسلامی که در مسیر دشمنی‌ها ناشناخته مانده‌‌است. از دیگر ابعاد جنبه‌ی هنری_تمدنی است که می‌تواند برای هر بیننده‌ای جذاب باشد. هنگام حمله عثمانی به تبریز، سلطان سلیم شیفته نگارگری و صنایع دستی تبریز می‌شود و هنگام مراجعت به کشورش تعداد زیادی از هنرمندان ایرانی را با خود به عثمانی می‌برد. گواهان تاریخی فراوانی داریم برای اثبات تمدن بی‌بدیل ایرانی اسلامی؛ اما هیچ‌گاه دیپلماسی عمومی برای اثبات این مدعا کافی‌ نیست. دیپلماسی فرهنگی و خواهر خواندگی‌ها می‌تواند کمک بسزایی در مسير هویت و تمدن شهرها داشته باشد. تعامل شهروندان مختلف این شهر‌ها، در بردارنده تاریخ اجتماعی این‌شهرهاست، تاریخی که هنوز به کتابت درنیامده است، شاید بعدها در قالب تاریخ اجتماعی به آن‌ها پرداخته شود.
نکته غیر قابل انکار در منطقه خاورمیانه همین مرز‌بندی‌هایی است که از سوی کشورهای غربی وضع شده‌است و این مرزها هیچ‌گاه نمی‌تواند جدا کننده و خط انفصال ریشه تمدنی اسلامی مردمان این منطقه باشد. مرزهایی که هر کدام داستان‌هایی دارند از منافع هر یک از این دول به ظاهر متمدن‌.
در پایان آن‌چه روشن است غنای فرهنگی و بی‌نظیر ایران است که باید با ابزار و روش‌های صحیح و موجه به مردمان دنیا شناسانده شود. فرهنگی که از دیانت مردمان این سرزمین حکایت دارد، چیزی که بشر امروز به آن محتاج است. در آخر هم‌داستانی شهر‌های مختلف، حس منفی ناشی از تفکرات مسموم رسانه‌های غربی در مورد هویت ایران اسلامی ما را کم اثر می‌کند و مردمان عصر حاضر را با داشته‌هایشان بیشتر آشنا می‌کند، داشته‌هایی که برای بسیاری از همین دولت‌های غربی رؤیایی دست نایافتنی است.
پایان

آدرس مطلب http://serajonline.com/newspaper/page/1083/1/11361/0